مقدمه
یزد، شهری با تاریخچه بسیار عتیقه و جاذبههای فراوان، همواره به عنوان یکی از مقاصد گردشگری مهم ایران شناخته شده است. این شهر، با داشتن آبادیهای تاریخی، بادگیرها، کاروانسرای قدیمی و باغهای سنتی، برای بازدیدکنندگان حسی از خصوصیات منحصر به فرد ایران را ایجاد میکند. اما اینجا نه تنها به شهر مرکزی محدود نمیشود؛ بلکه روستاهای اطراف آن نیز، مثل "میبد"، با جذابیتهای خاص خود، گردشگران داخلی و خارجی را به خود میکشانند.
میبد: یک روستای تاریخی و گردشگری
میبد، یکی از پرجمعیتترین و معروفترین روستاهای استان یزد است که در ۵۰ کیلومتری جنوب شهر یزد قرار دارد. این روستا با تاریخچهای کهن و میراث فرهنگی و معماری منحصربهفرد، یکی از مقاصد گردشگری مهم استان یزد شناخته میشود. میبد، که از لحاظ طبیعت و فرهنگ، دارای ویژگیهای برجستهای است، برای علاقمندان به گردشگری سبز و تجربه زندگی روستایی، گزینهای مناسب است.
جاذبههای طبیعی میبد
یکی از ویژگیهای برجسته میبد، موقعیت استراتژیک آن در دشتهای وسیع استان یزد است که با وجود خشکی منطقه، با چشماندازهای زیبا و باغهای سنتی مانند باغهای انگور، سیب و خرما، چشمنواز است. باغهای تاریخی میبد، که با استفاده از سیستم قناتهای قدیمی آبیاری میشوند، نشاندهنده دانایی و تجربه انسانهای محلی در مدیریت منابع آب در شرایط خشکی است.
علاوه بر این، در میبد، قلههای کوهستانی و دشتهای گستردهای وجود دارند که برای علاقمندان به کوهنوردی و راهروانی، فرصتهای بسیاری را فراهم میآورند. یکی از نقاط مهم این منطقه، کوههای "شیر کوه" است که با داشتن چشماندازهای بینظیر و محیطی طبیعی، گردشگران را به خود جذب میکند.
معماری و میراث فرهنگی میبد
میبد، به دلیل ساختمانهای سنتی و معماری گچی خود، یکی از نمونههای برجسته معماری روستایی منطقه است. خانههای قدیمی این روستا، که از گچ، خاک و سنگ ساخته شدهاند، نشاندهنده داناییهای فرهنگی و معماری گذشته است. بادگیرها و سقفهای کوبهای این خانهها، نقش مهمی در تنظیم دمای داخلی در شرایط آب و هوای گرم یزد داشتهاند.
علاوه بر این، میبد دارای آثار تاریخی متعددی است که شامل کاروانسرای تاریخی، مسجد جامع میبد، برج ک Damen (برج کندو) و قلعههای قدیمی میشود. این آثار، نشاندهنده تاریخچه طولانی و فرهنگ غنی این منطقه هستند.
فرهنگ و آداب و رسوم میبد
مردم میبد، با فرهنگی سنتی و میزبانانه، به گردشگران این منطقه گرامی دارند. آنها با استقبال گرم و ارائه غذاهای محلی، احساس تجربهای واقعی از زندگی روستایی ایرانی را به گردشگران میدهند. غذاهای سنتی میبد، که شامل غذاهایی مانند کوفتههای محلی، خورشتهای خاص و نانهای سنتی است، بخشی از جاذبه این روستا را تشکیل میدهند.
همچنین، جشنوارههای سالانه و فعالیتهای فرهنگی محلی، مانند جشن خرما و جشن ورود سال نو، فرصتی برای شناخت نزدیکتر به فرهنگ و آداب و رسوم این منطقه ارائه میدهند.
گردشگری پایدار در میبد
در سالهای اخیر، توجه به گردشگری پایدار در میبد افزایش یافته است. این روستا، با استفاده از منابع طبیعی و فرهنگی خود، تلاش میکند تا بدون آسیب به محیط زیست و فرهنگ محلی، گردشگران را جذب کند. توسعه اقامتگاههای اکولوژیک، ایجاد مسیرهای پیادهروی و راهروانی، و نگهداری از قناتهای قدیمی، نمونههایی از این تلاشها هستند.
پیشنهادات برای بازدیدکنندگان
برای بازدید از میبد، بهتر است از ماههای معتدل سال، مانند اواخر بهار و اوایل پاییز، استفاده کنید تا از آب و هوای مناسبی برخوردار باشید. همچنین، بازدید از باغهای سنتی، پیادهروی در کوهها و دیدن آثار تاریخی، از جمله فعالیتهایی است که میتوانید در این روستا انجام دهید.
پیام پایانی
میبد، با داشتن ترکیبی از زیبایی طبیعی، میراث فرهنگی و معماری سنتی، یک مقصد گردشگری بینظیر است که برای علاقمندان به تجربه زندگی روستایی و شناخت فرهنگ ایرانی، فرصتی منحصر به فرد ارائه میدهد. با بازدید از این روستا، نه تنها به زیباییهای طبیعی و فرهنگی این منطقه علاقهمند میشوید، بلکه نقش خود را در حفظ این ارزشها نیز ایفا میکنید.
بنابراین، اگر به دنبال یک تجربه گردشگری متفاوت و گذراندن زمانی کیفی در ایران هستید، میبد، یزد، گزینهای مناسب و حتماً یادبودین است!
بسیاری از آگاهیهای موجود که در مورد پیشینهٔ هخامنشیان و فرهنگ آنها در دسترس است به خاطر سنگ نبشتهها و گل نوشتههایی است که در این کاخها و بر روی دیوارهها و لوحهها آن حکاکی شده است.
پادشاهان ساسانی نیز کتیبههایی در تخت جمشید در کاخ تچر بر جای گذاشتهاند. همچنین کتیبههای دیگری هم به عربی و هم به فارسی در تخت جمشید وجود دارد که جدیدترین آن مربوط به دوره قاجار است این کتیبه به فرمان مظفرالدین شاه قاجار نوشته شدهاست که در دیوار شمالی کاخ تچر قرار دارد.
بر اساس گل نوشتههای کشف شده در تخت جمشید، در ساخت این بنای با شکوه معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بیشماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمه کارگری نیز استفاده میکردند. بیشتر سنگنبشتههای هخامنشیان همانند سنگنبشته پیبنای دیوار جنوبی تخت جمشید و سنگنبشته کاخ دروازه کشورها به سه خط میخی پارسی باستان، ایلامی و بابلی و در نزدیکی یکدیگر حک شدهاند.
آپادانا : پارسی باستان پلکان • ایلامی و بابلی پلکان • پیبنا • آجرهای لعابی
دیوار جنوبی : پارسی یکم • پارسی دوم • بابلی • ایلامی
کاخ ه : سنگنبشته اردشیر یکم • سنگنبشته اردشیر سوم
کاخ تچر : پنجره • درگاه • ایوان • نمای جنوبی • نمای غربی • ساسانی • دستگیره درب • سنگنبشته اردشیر سوم
کاخ هدیش : ستونهای ایوان شمالی
دیگر : دیوار کاخ دروازه کشورها
سنگ نگاره های تخت جمشید
در سنگنگارههای تختجمشید هیچکس را نمیتوان در حالت خضوع یا سرافکنده دید و نمایندگان ملل نه به عنوان شکست خوردگان یا برده بلکه همه بهطور یکسان عضو جامعه بزرگ جهانی هستند و همه ملل از مادها تا هندیها، تونسیها، آفریقاییها و یونانیان همه به صورت شخصیت مستقل و متکی به خود نقش شدهاند.
در سنگ نگارهای تختجمشید فاصله هر ملت به وسیلهٔ یک درخت سرو، که درخت مقدس میباشد، جدا شدهاست. درجهبندی نمایندگان ملل بر پایه فرهنگ و سابقه یا دوری و نزدیکی آنهاست مانند مادها، ایلامیها، خوزیها، بابلیها، آشوریان.
راهنمای ملل، پارسی و مادی یا ایلامی است که دست در دست ملل دیگر جهت راهنمایی مهمانان مشخص شدهاست و مردم همه ملل آزاد بودند تا از لباس، فرهنگ و زبان خود استفاده نمایند در صف نمایندگان و در کل تخت جمشید هیچکس سوار بر اسب نیست، هیچگونه سعی در برتر نشان دادن یا تفاخر پارسیها نسبت به ملل دیگر را نمیتوان دید.
نمایندگان ملل دستهایشان را به نشانه دوستی به طرف همدیگر دراز کردهاند. داشتن عصا نشان از مقام و درجه عالیاست، کلاه شیاردار بلند نشانهٔ مقام ارتشی و کلاه بلند ساده نشانه از بزرگی و کلاه استوانه کوتاه نشانه از کارمند درباری و گارد سلطنتی و خدمتگزاران میباشد.
سنگنگاره پیشکشآوران تخت جمشید طرح سنگ نگارهای است که در قسمتهای مختلف کاخهای هخامنشیان در تخت جمشید دیده میشود. این طرح، پیشکشآورانی را نمایش میدهد که هر کدام با حمل یک تحفه از پلکانی بالا میروند. از این طرح در کاخ هدیش (کاخ اختصاصی خشایارشا شاه) و کاخ تچر (کاخ اختصاصی داریوش بزرگ) استفاده شدهاست.
یکی از ویژگیهای منحصربهفرد سنگ تراشی و معماری هخامنشیان، تخته سنگهای تراشیده و حکاکی شدهای است که در دیواره پله-گذرهایی که به سمت تالارها و کاخهای جشن و مراسمات منتهی میشوند، قرار دارند.
این دیوارههای تراشیده شدهٔ در جوار پلکانها، عموماً تصاویر یک در میان مرد پارسی و مادی را نشان میدهد که با حمل خوراکیهای مختلف نظیر بره، مشک نوشیدنی، ظروف غذا و غیره به سمت مهمانیهای شاهنشاهی پیش میروند.
یکی از این سنگنگارههای حجاری شده که در موزه متروپولیتن نیویورک نگهداری میشود، یک مرد پارسی را نشان میدهد که در حال حمل مشک آب یا شراب به وسیله یک سینی است. مرد سمت راست که در پله بالاتر قرار دارد، مرد مسلح اهل ماد را نشان میدهد که در حال حمل ظرفی درپوش دار است.
در حفاریهای انجام شده در محل تخت جمشید، تعداد بسیاری کتیبههای گلی که در انبارهای زیر تخت جمشید انباشته شده که بر اثر سوختن تخت جمشید پخته شدند، یافت شد و همگی به آمریکا ارسال شد که متأسفانه در بین راه تعداد بسیاری از آنها از بین رفتند و مقدار مانده نیز به علت جنگ جهانی دوم در انبارهای دانشگاه آمریکا ماند و ترجمه نشد.
سر انجام ترجمه صورت گرفت که مشخص شد حاوی دفاتر حسابداری امپراتوری هخامنشی است و فراتر از آن مشخص شد ایرانیان در آن زمان چگونه میزیستهاند. به عنوان مثال مشخص شد کلیه کارگران و مهندسان در ساخت تخت جمشید حقوق در یافت داشته (شراب - گندم و…) و زنان دارای حقوق کامل بوده و حتی مرخصی بارداری داشته و کسانی هم حقوق دریافت میداشتهاند تا از کودکان مراقبت کنند.
متأسفانه در تاریخ ۱۳۸۷ هـ.ش. مشکلات زیادی بر سر این کتیبهها رخ داد، به این شکل که تعدادی یهودی با ادعای دست داشتن حکومت جمهوری اسلامی در بمبگذاریها، علیه یهودیان تقاضای غرامت کرده و به عنوان مال ایران این کتیبهها را معرفی کردند و تقاضای دریافت این کتیبهها را به عنوان غرامت نمودند.
بر اساس استادان شرکتکننده در مستند شبکه دیسکاوری، از میان کتیبههای گلی که تاکنون خوانده شدهاست سه موضوع مهم مشخص شدهاست:
- نظام پرداخت حقوق
مصالح و انواع فلزات بکار رفته در تخت جمشید. بر اساس لوحهها خوانده شد دهها کیلو طلا برای زیباسازی تالارهای پذیرایی و تالار آیینها بهکار رفتهاست.
اینکه پرسهپولیس در یک اقدام انتقامجویانه به آتش کشیده شدهاست.
- سنگنبشته های پلکان کاخ آپادانای تخت جمشید
پارسی باستان : سنگنبشته پارسی باستان پلکان کاخ آپادانای تخت جمشید در دو سری و در جبهه غربی پلکان شمالی و جبهه جنوبی پلکان شرقی کاخ آپادانا، قرار گرفتهاست.
ایلامی و بابلی : سنگنبشته ایلامی و بابلی پلکان کاخ آپادانای تخت جمشید در یک سری و در جبهه شمالی پلکان شرقی کاخ آپادانا قرار گرفتهاست.
- کتیبههای پیبنای کاخ آپادانا تخت جمشید
کتیبههای پیبنای کاخ آپادانا تخت جمشید هشت کتیبه باستانی است که از دوران زمامداری داریوش بزرگ به جا ماندهاست. این کتیبهها از زیر ستونهای کاخ آپادانا تخت جمشید کشف شدهاست. چهار کتیبه از این کتیبهها از جنس طلا و چهار کتیبه دیگر از جنس نقره میباشند.
داریوش بزرگ فرمان داد تا نام و نشان و ویژگیهای ایرانشهر (ایران) را بر چهار کتیبه (خشت) طلایی و چهار کتیبه نقرهای، به سه زبان و خط پارسی باستان، بابلی و ایلامی حک کنند و چهار جعبه سنگی که هر کدام ۴۵ سانیمتر طول و عرض و ۱۵ سانتیمتر بلندی داشت، ساختند و در هر جعبه، یک کتیبه طلایی و یک کتیبه نقرهای به همراه چند سکه، از نوع سکههای ایونیه و لودیه و یونان، که در آن روزگار رواج داشت (در سال ۵۱۵ پیش از میلاد هنوز سکههای داریوش، موسوم به داریک یا داریوشی، ضرب نشده بود) قرار دادند و در چهار گوشه تالار کاخ، زیر پی دیوار آپادانا، با تخته سنگهایی گران مدفون ساختند.
از میان این جعبهها و گنجینههای داخل آنها، دو عدد در طول ایام به تاراج رفتهاست. و جای خالی یکی از آنها در گوشه شمال غربی آپادانا، در دل سنگ کوه آشکار مانده بود. فردریک کرفتر در سال ۱۳۱۳ خ به بررسی این جای خالی پرداخت و نتیجه گرفت که باید در سه گوشه دیگر تالار نیز نمونه آن یافت شود. پس از کندهکاری و حفاری در گوشه شمالشرقی و جنوب شرقی، جعبهها و گنجینههای درون آنها را یافتند و به تهران فرستادند. هم اینک یک جفت از کتیبهها در موزه ملی ایران نگهداری میشود.
روی هر یک از این چهار لوحه، متنی به سه زبان پارسی باستان (۱۰ سطر)، عیلامی (۷ سطر) و بابلی (۸ سطر) به خط میخی یک متن مشترک حک شدهاست. ترجمه این متن چنین است:
داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ویشتاسپه، از تخمه هخامنشی، داریوش شاه گوید: این است کشوری که من دارم. از جایگاه سکاهایی که آن سوی سغدند تا برسد به حبشه، از هندوستان تا برسد به لودیه، که آن را اهورامزدا، مُهست (بزرگترین) خدایان، به من بخشیدهاست. اهورامزدا مرا و این خاندان شاهیم را بپایاد.
- سنگنبشته آجرهای لعابی کاخ آپادانای تخت جمشید
سنگنبشته آجرهای لعابی کاخ آپادانای تخت جمشید احتمالاً در سه خط مختلف پارسی باستان، ایلامی و بابلی و در جبهه شمالی کاخ آپادانا قرار گرفته بودند که در طول زمان نابود شدهاند. پس از کاوشهای باستان شناسان آمریکایی در دهه ۱۳۵۰ خورشیدی این کتیبه را به موزه شیکاگو بردند. این کتیبهها دارای کاشیهای رنگینی با خطوط میخی ایلامی، پارسی باستان و بابلی بودند.
ارنست هرتسفلد باستانشناس آمریکایی مقداری کاشی رنگین با خطوط میخی فارسی باستان و بابلی در پای دیوار ایوان شرقی در داخل حیاط یافت که به شیکاگو فرستاد که اکنون در موزه شیکاگو نگهداری میشود. قسمت فارسی باستان این کتیبه؛ لوحی است به طول ۱۳۷ سانتیمتر و عرض ۱۱۴ سانتیمتر مرکب از ۳۵ آجر (کاشی)، هر یک به ضخامت ۹ و طول ۳۸ سانتیمتر و ۱۴ نیمه آجر که در موزه شرقشناسی شیکاگو به شماره A24112 نگهداری میشود.
باستانشناس آمریکایی اریش فریدریش اشمیت هم تعداد زیادی تکه آجر لعابدار با حروف میخی ایلامی در حیاط آپادانا نزدیک پلکان ایوان شمالی کشف کرد که بر آنها تنها قسمتی از کلمات داریوش، خشایارشا و پدر را خواندهاند و به همین دلیل احتمال میدهند که این تکههای منقوش، متعلق به کتیبه ایلامی بوده که مضمون همان لوح فارسی باستان خشایارشا را نقل میکرده است.
این سنگ نبشته ها به دستور داریوش بزرگ ساخته شده است.
یکم پارسی : این کتیبه به میخی پارسی باستان میباشد. تعداد سطور این سنگ نبشته ۲۴ سطر است. ترجمه : اهورا مزدای بزرگ که مُهست (بزرگترین) خدایان است. او داریوش را شاه آفرید، او را پادشاهی بخشید، به خواست اهورامزدا داریوش پادشاه است. گوید داریوش شاه: این کشور پارس که اهورامزدایم به من سپرد، که زیبا و خوب اسپ و نیک مردم است. به خواست اهورا مزدا و من داریوش شاه از دیگری نمیترسد. گوید داریوش شاه: چنان باد که مرا اهورامزدا و بُغان (خدایان) دوره شاهی پشتیبانی دهند و این سرزمین را اهورامزدا از سپاه (دشمن)، از سال بدو از (دیو) دروغ بپایاد. بدین سرزمین سپاه (دشمن)، بدسالی و (دیو) دروغ میاد. این را من از اهورا مزدا با ایزدان خاندان شاهی به نماز خواستارم، باشد که اهورامزدا و ایزدان خاندان شاهی این خواهشم را برآورند.
دوم پارسی : این کتیبه به میخی پارسی باستان میباشد. تعداد سطور این سنگ نبشته ۲۴ سطر است. ترجمه : من (هستم) داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای بسیار، پسر ویشتاسپه هخامنشی. گوید داریوش شاه: این است کشورهایی که به خواست اهورامزدا، من به یاری این مردم پارس از آن خود کردهام. که بیم من به دلشان نشست، و مرا باج آوردند: عیلام، ماد، بابل، عربستان، سوریه، مصر، ارمنستان، کاپادوکیه، لودیه، ایونیه، یونانیانی که در جزایر هستند و کشورهایی که آن سوی دریای (اژه) هستند، ساگارتیا، خراسان، سیستان، هرات، بلخ، سغد، خوارزم، ناحیه صدگاو، رخج، هند شمال غربی، گندارا، ناحیه سکاها، مکران. گوید داریوش شاه: اگر تو چنین میاندیشی: چنان باد که از دیگری نترسم. این قوم پارسی را بپای، اگر قوم پارسی پاییده شوند، اهورا برکت جاودانی بر این قوم (دودمان) ارزانی خواهد داشت.
بابلی : این کتیبه به خط بابلی میباشد. تعداد سطور این سنگ نبشته ۲۴ سطر است. موضوع سنگ نبشته ستایش اهورامزدا، اعطاء پادشاهی از اهورامزدا به داریوش بزرگ، گستردگی سرزمین پارس، آرزوی پایندگی برای پادشاهی و کاخهای داریوش بزرگ میباشد.
ایلامی : این کتیبه به خط عیلامی میباشد. تعداد سطور این سنگ نبشته ۲۴ سطر است. ترجمه : من داریوش شاه هستم، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای بسیار، پسر وشتاسپه، یک هخامنشی. چنان که بر بالای اینجا، این دژ ساخته آمد، پیش از آن در اینجا دژی ساخته نشده بود، به خواست اهورامزدا این ارگ را من ساختم. اهورا مزدا و دیگر ایزدان را خواست که این ارگ ساخته شود. پس من آنان را ساختم و من آن را ایمن و زیبا و به اندازه ساختم چنانکه میخواستم و گوید داریوش شاه: چنان باد که اهورامزدا یا دیگر ایزدان مرا بپایند و نیز این ارگ را، و گذشته از این، هر آنچه در اینجا بر پای کرده شد، مباد آن که به چنگ بدخواه و بداندیش بیفتد.
این کتیبه نشان میدهد که اردشیر یکم نیز همچون پدر خود خشایارشا و نیایش داریوش بزرگ پیرو کیش اهورایی بودهاست.
ترجمه قسمتی از کتیبه :
خدای بزرگ است اهورامزدا که آسمان را آفرید، که این زمین را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را از برای مردم آفرید، که اردشیر را شاه کرد. به خواست و تأیید اهورامزدا، این کاخ را که پدرم خشایارشاه بنایش را شروع کرده بود، تمام کردم. باشد که اهورامزدا، مرا و شهریاری مرا و آنچه که من کردم، جاودان دارد.
پنجره : بر روی پنجرهها، طاقچههای ایوان و تالار اصلی کاخ تچر واقع شدهاست. این کتیبه به سه زبان میخی پارسی باستان، خط میخی ایلامی، میخی بابلی نقر شدهاست که هر زبان دارای یک سطر است. موضوع کتیبه معرفی و ثبت ساخت دریچه سنگی در کاخ تچر است. این کتیبه به امر داریوش بزرگ ثبت شدهاست.
درگاه : بالای نقش داریوش بزرگ، درب ورودی کاخ تچر (بالای هر دو بدنه جرزگاه های درگاه، بین ایوان و تالار مرکزی) واقع شده است. این کتیبه به سه زبان میخی پارسی باستان، خط میخی ایلامی، میخی بابلی نقر شده است که هر زبان دارای ۶ سطر است. موضوع کتیبه معرفی داریوش بزرگ و ساخت کاخ تچر است. این کتیبه به امر داریوش بزرگ ثبت شده است.
ایوان : بر روی دو پایه سنگی دو طرف ایوان کاخ تچر واقع شدهاست. این کتیبه شامل سه خط میخی پارسی باستان (۱۵ سطر و در بالا)، خط میخی ایلامی (۱۴ سطر و در میانه) و میخی بابلی (۱۳ سطر و در پایین) میباشد که در دو سری و به دستور خشایارشا پسر داریوش بزرگ (سازنده کاخ تچر) نقر شدهاست.
نمای جنوبی : در نمای جنوبی کاخ تچر در سه لوح در فواصل مساوی که مزین به نقوش برجسته بوده و راه پله اصلی کاخ بر طرفین آن واقع است، قرار دارد.
تالار مرکزی شش در داشته که دو تا به ایوان جنوبی باز میشده و دو تا به اتاقهای شمالی میپیوسته و یک در به اتاق شرقی راه داشتهاست. یک در دیگر هم، کفشکن غربی را به تالار مرکزی پیوند میداده و در سمت غرب همین کفشکن است که در زمان اردشیر سوم پلکانی دو طرفه ساختهاند که بر دیواره آن نقش هدیهآورانی چند، نقش کردهاند که وسط جبهه غربیاش، کتیبهای از اردشیر سوم به زبان فارسی باستان منقور است که ترجمه آن چنین است:
خدای بزرگ اهورامزدا است که این جهان را آفریده، که آن آسمان را آفریده، و خوشبختی را آفریده، که مرا، اردشیر، شاه کرده، یگانه شاهی از بسیاری، یگانه فرمانروایی از بسیاری، گوید اردشیرشاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، شاه این سرزمین: من پسر اردشیر (دوم) شاهم، اردشیر شاه پسر داریوش (دوم) شاه بود، داریوش شاه پسر اردشیر (یکم) شاه بود، اردشیر شاه پسر خشایارشا شاه بود، خشایارشا شاه پسرداریوش شاه بود، داریوش شاه پسر ویشتاسپه بود، ویشتاسپه پسر آرشامه، از تخمه هخامنشی. گوید اردشیرشاه: این پلکان سنگی را من ساختم. گوید اردشیرشاه: بادا که اهورامزدا و ایزدمهر مرا بپایند و این کشور را و آنچه را بر دست من کرده شد.
از اینجا پیدا است که این بخش از بنا، به دستور اردشیر سوم که از ۳۵۸ تا ۳۳۸ قبل از میلاد پادشاهی راند، دستکاری و تکمیل شدهاست. در شمال این پلکان، سنگی را به صورت طاسی کم عمق کندهاند. محوطه حفاری شده چهارگوش آن به راه آبی میپیوندد که چند متری به سوی غرب رفته سپس میپیچد و بیش از ۴۰ متر به سوی جنوب پیش میرود تا به راهآبهای زیرزمینی حیاط جنوبی تچر میپیوندد. در کنار این راهآب آثار دیوارهایی یافت میشود که مشخص میسازد زمانی اینجا اتاقکی بودهاست اما مشخص نیست که این سنگاب برای تشریفات مذهبی به کار برده میشدهاست یا برای احتیاجات عادی روزانه یا اینکه سنگ ناودان بومی بودهاست.
سنگنبشته کاخ دروازه کشورها در دیوارههای کاخ دروازه کشورها، بالای چهار پیکر بزرگ حیوانات و در تخت جمشید قرار دارد. این کتیبهها در ۴ سری و در ۳ زبان در این کاخ نقر شدهاست. چیدمان کتیبهها به نحوی است که در هر ۴ سری، متن بابلی به سمت اندرون کاخ و بنا، متن پارسی در میان دو زبان دیگر و متن ایلامی در جهت خارجی و بیرونی دروازه حک شدهاست. این سنگنبشتهها به فرمان خشایارشا ایجاد شدهاست.
ترجمه این سنگ نبشته به شرح زیر است:
خدای بزرگ (است) اهورمزدا که این زمین را آفرید، که این آسمان را آفرید، که شادی مردم را آفرید که خشایارشا را شاه کرد، یک شاه از بسیاری، یک فرماندار از بسیاری. من خشایارشا، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای شامل همه گونه مردم، شاه در این زمین بزرگ دور و دراز، پسر داریوش شاه هخامنشی. خشایارشا گوید: به خواست اهورمزدا این دالان همه کشورها را من ساختم، بسیار چیزهای زیبای دیگر در این پارس کرده شده که من کردم و پدر من کرد. هر کاری که بدیده زیبا است آن همه را بخواست اهورمزدا کردیم. خشایارشا گوید: اهورمزدا مرا و شهریاری مرا بپایاد و آنچه بوسیله من کرده شده و آنچه بوسیله پدرم کرده شده آن را اهورمزدا بپایاد.
تخت جمشید در ۱۰ کیلومتری شمال شهر مرودشت و در فاصله حدود ۶۰ کیلومتری شمال شرق شیراز، در استان فارس قرار دارد.
سفر به مکانهای دیدنی ایران را با ما تجربه کنید http://www.tafarojnameh.ir/
تخت جمشید یا پارسه (یا پرسپولیس، پرسهپلیس، هزارستون، صدستون یا چهلمنار) نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که طی سالیان پیوسته، پایتخت باشکوه و تشریفاتیِ پادشاهی ایران در زمان امپراتوری هخامنشیان بودهاست. در نخستین روز سال نو گروههای زیادی از کشورهای گوناگون به نمایندگی از ساتراپیها یا استانداریها با پیشکشهایی متنوع در تخت جمشید جمع میشدند و هدایای خود را به شاه پیشکش میکردند. اسکندر مقدونی، سردار یونانی، در ۳۳۰ پیش از میلاد، به ایران حمله کرد و این مکان را به آتش کشید. اما ویرانههای این مکان هنوز هم پابرجاست.
ایرانیان در قرن ششم پیش از میلاد در زمان پادشاهی کوروش و در دوران حکومت داریوش موفق به تشکیل یک دولت جهانی شدند که از رود دانوب در اروپا تا دریای آرال در آسیای مرکزی و از اقیانوس هند و رود سند تا حبشه و لیبی گسترش داشت. در واقع آنان بر نیمی از دنیای آن روز فرمان می راندند و آن را اداره می کردند.
تخت جمشید در محوطه وسیعی واقع شده که از یک طرف به کوه رحمت و از طرف دیگر به مرودشت محدود است. این کاخهای عظیم سلطنتی در کنار شهر پارسه که یونانیان آن را پرسپولیس خواندهاند ساخته شده است.
به نقل از مورخان در تخت جمشید بیش از 120000سکه ی طلا و نقره ، ظروف و مجسمههای بسیار ناب، اثاث گرانقیمت، نیمکتهای زرین، لباسها وفرشهای ارغوانی گرانبها و....نگهداری میشده که در نهایت با حمله اسکندر مقدونی همه این اشیاء یا به غارت رفت یا طعمه حریق شد.
احداث این مجموعه در دوره داریوش هخامنشی در حدود سالهای 520 تا 518 (پیش از میلاد) شروع شد و در دوره پسر او، خشایار شاه هخامنشی نیز ادامه یافت. در دوره پادشاهان بعدی هخامنشی نیز فعالیت های در زمینه توسعه این مجموعه صورت گرفت. اما در واقع ساخت و ساز تخت جمشید تا 188 سال، یعنی پایان حکومت هخامنشیان در 330 پیش از میلاد ادامه داشت و هیچگاه به پایان نرسید. از آن دوران کاخ نیمه تمامی در تخت جمشید وجود دارد که مشخص است فرصت نکرده اند به پایان برسانند.
پس از داریوش، پسرش خشایارشا تالار دیگری را به نام تالار هدیش را بنا نمود و طرح بنای تالار صد ستون را ریخت. اردشیر اول تالار صد ستون را تمام کرد. اردشیر سوم ساختمان دیگری را آغاز کرد که ناتمام ماند. این ساختمانها روی پایههایی ساخته شــده که قسمتـی از آنها صخرههای عظیم و یکپارچه بوده و یا آنها را در کوه تراشیده اند.
نام تخت جمشید در زمان ساخت، پارسَه به معنای شهر پارسیان بود. یونانیان آن را پِرسپولیس (به یونانی یعنی پارسهشهر) خواندهاند. در فارسی معاصر این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطورهای ایران مینامند. در زمان ساسانیان به تخت جمشید سَت ستون (صد ستون) میگفتند.
در شاهنامه فردوسی آمدهاست:
جمشید پادشاهی عادل و زیبارو بود که نوروز را بر پا داشت و هفتصد سال بر ایران پادشاهی کرد. اورنگ یا تخت شاهی او چنان بزرگ بود که دیوان به دوش میکشیدند.
صدها سال پس از حمله اسکندر و اعراب و در زمانی که یاد و خاطره پادشاهان هخامنشی فراموش شده بود، مردمی که از نزدیکی خرابههای پارسه عبور میکردند، تصاویر حکاکی شدهٔ تخت شاهی را میدیدند که روی دست مردم بلند شدهاست و از آنجا که نمیتوانستند خط میخی کتیبههای حک شده روی سنگها را بخوانند، میپنداشتند که این همان اورنگ جمشید است که فردوسی در شاهنامه خود از آن یاد کردهاست. به همین خاطر نام این مکان را تخت جمشید نهادند. بعدها که باستانشناسان توانستند خط میخی کتیبه را ترجمه کنند، متوجه شدند که نام اصلی آن پارسه بودهاست. (ادامه دارد)
جهت دیدن متن کامل از سایت تفرجنامه دیدن نمایید
تپه سیلک کاشان
تپه سیَلْک نام اولین تمدن شهرنشینی ایران مرکزی در کاشان است که در منطقه فین کاشان واقع شده و قدمتی در حدود ۷ هزار سال دارد. تپه سیلک در حقیقت زیگورات یا محل عبادت اقوام باستانی بوده است که از گل رس و سفال ساخته شده است.
نزدیک به پنج هزار سال پیش از میلاد مردم غارنشین فلات ایران در پی دگرگونیهایی که از لحاظ آب و هوا و تشکیل مزارع و چمنزارها به وجود آمد به دشتها روی آوردند و زندگی تازهای را آغاز کردند و در تمدن آنها نسبت به دورانهای پیشین پیشرفت بیشتری دیده شد؛ کهنترین مردم دشتنشین، مردم محل سیلک نزدیک کاشان بودند که آثار زندگی ایشان را در آنجا به دست آوردهاند.
این بنای تاریخی تا سال ۱۳۱۰ شناسایی نشده بود و در میان مردم کاشان به شهر نفرین شده معروف بود تا اینکه با کاوشهای باستانشناسان کشف شد.
چگونگی کشف تپه سیلک و کاوش های صورت گرفته
با جاری شدن سیل در زمینهای کشاورزی ساکنان شهر کاشان، تمدنی بزرگ و چندهزار ساله نمایان شد. بعد از مدتی، تمدنی گمشده که هزاران سال از عوامل مخرب طبیعی در امان مانده بود به مزرعه شخمزدهی عتیقه فروشان تبدیل شد و سرانجام با انتقال آثار تاریخی به کشورهای غربی، رومن گیرشمن (باستان شناس) از طرف موزهی لوور فرانسه، با هدف شناخت و شاید نجات تمدنی که به همه مردم جهان تعلق داشت، روانهی ایران شد.
در آن زمان رییس موزه ملی ایران نیز آندره گودار فرانسوی بود که حضورش باعث شد سه فصل کاوش گریشمن در این تپه ها به سرعت انجام گیرد و در سال ۱۹۳۸ (۱۳۱۷ خورشیدی) در دو مجلد با عنوان سیلک کاشان به زبان فرانسوی در پاریس چاپ کردند که بعدها به دست انتشارات میراث فرهنگی ایران به فارسی برگردانده شدند. وی تاریخ این تمدن را چیزی حدود ۱۰۰۰۰ سال تخمین زده است.
کاوش های جدید تپه سیلک
بعد از پایان یافتن فعالیتهای گیرشمن و چاپ گزارش های او، تا سال ۱۳۸۰، توجهی به سیلک نشد، به طوری که بسیاری از اراضی این محوطه به زمین کشاورزی تبدیل شد و به گفته برخی ساکنان قدیمی، برای گسترش شهر و خانه سازی ها فاصله چندانی تا این محوطه باقی نمانده بود که در آن صورت، از این تپهی باستانی به جز نام و خاطره ای باقی نمی ماند.
سرانجام در آن سال دکتر صادق ملک شهمیرزادی (باستانشناس) برای بررسی و ادامه کاوشها به سیلک رفت و با انجام پنج فصل کاوش که تا سال ۱۳۸۵ طول کشید، توانست نتایج کارهای خود را در چند جلد آماده چاپ کند.
در طی کاوشهای این گروه، نیایشگاه سیلک که به زبان اکدی، زیگورات نامیده میشود، کشف شد این پرستشگاه را رومن گیرشمن (کاشف زیگورات چغازنبیل) نتوانستهبود پیدا کند. این زیگورات در حال حاضر قدیمی ترین زیگورات کشف شده در جهان به حساب می آید. زیگورات به زبان اکدی، در واقع نوعی معماری مذهبی و باستانی است. زیگورات ها بناهایی خشتی و تو پر و بدون فضای خالی هستند که به صورت چند طبقه ساخته می شده اند و طبقه زیرین آن ها از طبقه فوقانی بزرگتر بوده است. این عمارتهای بلند و چند طبقه، برای عبادت بکار میرفته است.
بخش های مختلف تپه سیلک
تپه سیلک از دو تپه شمالی و جنوبی که در فاصله ۶۰۰ متری یکدیگر قرار دارند و دو گورستان تشکیل شده است. یکی از گورستانها که گورستان الف نامیده میشود ۳۵۰۰ سال قدمت دارد و در ۲۰۰ متری جنوب تپهٔ جنوبی واقع شده است که امروزه روی آن بلواری احداث شده است. گورستان دیگر که گورستان ب نامیده میشود ۳۰۰۰ سال قدمت دارد و در زیر باغها و زمینهای کشاورزی ضلع غربی تپهها قرار دارد.
تمدن تپه سیلک
مسکن انسان در این ناحیه نخست به صورت کوهها، یا خانههای محقری که از نی و شاخههای درخت ترکیب یافته بود، ساخته شد و بعدها روی نی و شاخههای درخت گل مالیدند و یا دیوارهای خانه را با چینه بالا بردند ولی خیلی زود برای بالا بردن دیوارها از خشت خام استفاده کردند.
در ابتدا خشتها را بدون قالب میساختند، ولی بعداً برای ساختن آن قالب به کار بردند، توانستند خشتها را یک اندازه و منظم بسازند. در داخل خانهها دیوارها را با گل اخری رنگ میکرند. و مردگان را در زیر کف اتاقها که آجر فرش یا سنگ فرش نبود، دفن مینمودند.
در خرابههای تپه باستانی سیلک چند اسکلت انسان و ظروف باستانی پیدا شدهاست که این اشیاء در موزههای لوور فرانسه، موزهٔ ملی ایران و موزهٔ باغ فین و موزهای در کنار این مجموعهٔ باستانی قرار داده شدهاست. از نکات دیدنی این منطقه باستانی وجود خرده سفالهای چند هزار ساله روی زمین و پیرامون این تپهها است.
پیداشدن دوکهای ریسندگی و بافندگی نشانی از آشنایی این مردم در هزارههای پیش از میلاد از صنعت ریسندگی و بافندگی دارد. همچنین ساکنان این منطقه با ذوب کردن فلزات برای خود وسائل و ابزارهای کار میساختند. با کشف کوره ذوب فلزات در بخش جنوبی این تپه، میتوان شهر سیلک را جزو صنعتیترین شهرهای آن دوران محسوب کرد.
از ظروف سفالینی که در سیلک به دست آمده است تصاویر بز کوهی و اسب و خورشید و همچنین اشکال هندسی فراوان دیده میشود و از این اکتشافات نتیجه میگیریم که با وجود آنکه آهن و مفرغ در تهیه آلات و ادوات گوناگون به کار میرفته است صنایع کوزهگری و سفالسازی رونق خود را حفظ کرده است. در اینگونه اشیاء تصاویر مردانی ملبس به نیم تنه کوتاه و کلاهخودی بر سر مشغول زدوخورد با یکدیگر دیده میشود.
دسترسی محلی تپه سیلک
تپه سیلک در ۳ کیلومتری جنوب غربی شهر کاشان و در ضلع جنوبغربی این شهر و در سمت راست جاده کاشان به فین، در استان اصفهان قرار دارد.
منفرد / تفرجنامه http://www.tafarojnameh.ir
دریاچه سد لزور
دریاچه سد لزور (سیاه رود) از جمله دریاچههای نزدیک تهران است که در مرز استان مازندران و تهران قرار دارد. دریاچه لزور به واسطه ی سد لزور ایجاد شده است و موقعیت آب و هوایی بسیار خوبی دارد. دریاچه شکلی شبیه به مثلت دارد و طول و عرض آن در حدود ۲۰۰ متر است. عمق دریاچه در حدود ۱۵ متر است.
دریاچه سد لزور
دریاچه این سد به معجز چشمه و سد سیاه رود هم شناخته می شود. معجز چشمه چشمه ای است در نزدیکی این سد که قسمت عمده آب سیاه رود و سد از این چشمه تامین میگردد.
روستای لزور یکی از بزرگترین روستاهای استان تهران و از توابع شهرستان فیروزکوه است. این روستا در کنار رود فرح رود، در دامنهٔ جنوبی کوه معراج، که کوهی در رشته کوه البرز است، قرار دارد.
دسترسی محلی دریاچه سد لزور
دریاچه سد لزور در کنار روستای لزور است. روستای لزور در دهستان قزقانچای، بخش ارجمند شهرستان فیروزکوه واقع در ۴۷٫۵ کیلومتری دماوند، ۳۹ کیلومتری شمال غربی فیروزکوه و ۲۶ کیلومتری شمال راه شوسه فیروزکوه به تهران، ۱۶۵ کیلومتری شمال شرقی تهران، در استان تهران قرار دارد. ورودی بخش ارجمند در جاده تهران به فیروزکوه، ۱۰ کیلومتر مانده به فیروزکوه، فرعی سمت چپ جاده (شمال جاده)، مشخص است.
منبع: تفرجنامه